قتل آسان است
آگاتا کریستی
«قتل آسان است» رمانی جنایی از آگاتا کریستی است که اولین بار در سال ۱۹۳۹ منتشر شد.
برخلاف دیگر آثار این نویسنده مشهور، در این داستان خبری از دو کارآگاه معروف، «پوآرو» و «خانم مارپل» نیست. شخصیت اصلی این رمان، «لوک فیتز»، پلیس بازنشستهای است که ماجرای داستان از آشنایی او با پیرزنی در قطار آغاز میشود.
پیرزنی در قطار به لوک میگوید که برای گزارش قتلهای مشکوک دهکدهشان به اسکاتلندیارد میرود و نگران دکتر هامبلی است که تهدید به مرگ شده. لوک حرفهایش را جدی نمیگیرد، اما وقتی خبر مرگ دکتر هامبلی را میشنود، تصمیم میگیرد به دهکده برود و تحقیقات را شروع کند.
این رمان یکی از آثار معروف آگاتا کریستی است که به دلیل داستان جذاب، شخصیتپردازی قوی و معماهای پیچیده، همواره مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است.
درباره نویسنده:
آگاتا کریستی (زاده ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ ـ درگذشته ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ ) نویسنده انگلیسی و خالق داستانهای جنایی، یکی از پرفروشترین نویسندگان تاریخ ادبیات محسوب میشود. رمانهای او با شخصیتهای ماندگاری چون هرکول پوآرو و خانم مارپل، سالهاست که خوانندگان را به دنیای پررمزوراز جنایات و معمایی میکشاند. برخی از مشهورترین آثار آگاتا کریستی عبارتاند از: ماجرای مرموز در استایلز، قتل در قطار سریعالسیر شرق اکسپرس، موشهای صحرایی، و سپس هیچکس باقی نماند، قتل در خانه کشیش.
ویژگیهای کتاب:
این اثر دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که آن را از دیگر آثار کریستی متمایز میکند. برخی از این ویژگیها عبارتاند از:
- شخصیت اصلی متفاوت (شخصیت اصلی، لوک فیتزویلیام، یک پلیس بازنشسته)
- داستانی پرکشش و معمایی
- تمرکز بر روانشناسی قاتل
- فضاسازی ماهرانه
- پایانی غافلگیرکننده
محتوای کتاب:
«قتل آسان است» رمانی جنایی و معاصر از آگاتا کریستی است که در آن با کارآگاهی به نام لوک فیتزویلیام همراه میشویم تا راز قتلی مرموز را کشف کنیم.
لوک، پلیس بازنشستهای است که در قطار با پیرزنی ملاقات میکند. پیرزن از قتلهای مشکوکی که در دهکدهشان رخ داده صحبت میکند و نگران است که قربانی بعدی دکتر هامبلی باشد، چرا که او نامهای تهدیدآمیز دریافت کرده است. لوک ابتدا حرفهای پیرزن را جدی نمیگیرد، اما وقتی خبر مرگ او و دکتر هامبلی را در روزنامه میبیند، تصمیم میگیرد به دهکده برود و تحقیقات خود را آغاز کند.
در این رمان، کریستی به زیبایی تلاشهای لوک فیتزویلیام را برای شناسایی قاتل و جلوگیری از قتلهای بیشتر به تصویر میکشد. او با استفاده از هوش و ذکاوت خود، سرنخها را دنبال میکند و به تدریج رازهای پنهان در دهکده را آشکار میکند.
بخشی از متن کتاب:
«ببرىجان. باور نمىکنم این حرف را جدى زده باشى ... امکان ندارد. اصلاً امکان ندارد. ما همدیگر را دوست داریم. مال همیم. تو هم خودت این را خوب مىدانى. نمىتوانیم به همین آسانى از هم خداحافظى کنیم و هرکس راه خودش را برود. مىدانى که چنین چیزى غیرممکن است، عزیزم. غیرممکن. من و تو مال همیم. همیشه. من از آن زنهاى سنتى نیستم. حرف مردم برایم مهم نیست. عشق برایم مهمتر از هرچیزى است. من و تو با هم ازدواج مىکنیم و خوشبخت مىشویم. من خوشبختت مىکنم. یک بار گفتى زندگى بدون من برایت جهنم است. یادت هست، عزیزم؟ حالا مىگویى که بهتر است این قضیه را تمامش کنیم؟ براى من بهتر است؟ ولى من بدون تو نمىتوانم زندگى کنم. براى جورج متأسفم. همیشه با من خوب بوده. ولى خودش درک مىکند. جورج دوست دارد من راحت باشم. وقتى دو نفر همدیگر را عاشقانه دوست ندارند، دلیلى ندارد که با هم زندگى کنند. خدا ما دو تا را براى هم ساخته، عزیزم. مىدانم که خدا این طور خواسته. ما باید با هم باشیم و خوشبخت شویم. باید شجاعت داشته باشیم. من خودم موضوع را به جورج مىگویم. همه چیز را رک و راست برایش تعریف مىکنم. ولى بعد از جشن تولدم. مىدانم که کار درستى مىکنیم، ببرى جان. من بدون تو نمىتوانم زندگى کنم، عزیزم. نمىتوانم. واقعاً نمىتوانم. چقدر احمقم که این حرفها را مىزنم. دو خط کافى بود. کافى بود مىگفتم: «دوستت دارم و نمىگذارم بروى.» عزیزم ...»
درمجموع، «قتل آسان است» رمانی جنایی و معمایی جذاب و پرکشش از آگاتا کریستی است که با شخصیتپردازی قوی، داستان پرمعما، فضاسازی ماهرانه و پایان غافلگیرکننده، خواننده را تا صفحهٔ آخر با خود همراه میکند. همچنین این رمان جایگاه ویژهای در ادبیات جنایی، معمایی و روانشناختی دارد.