در دنیای سینما، فیلمنامهها اغلب به عنوان طرحی اولیه برای فیلم دیده میشوند، چارچوبی خام که توسط کارگردان و عوامل دیگر به تصویر کشیده میشود. اما در این میان، فیلمنامههایی نیز وجود دارند که فراتر از این تعریف ساده عمل میکنند و به مثابه آثار ادبی ناب، ارزشی مستقل مییابند. این دسته از فیلمنامهها، حامل ظرافتها و اصالتی هستند که آنها را به تجربهای لذتبخش برای مطالعه و خوانش تبدیل میکنند.
الخاندرو ایناریتو، کارگردان توانمند مکزیکی، با خلق اثر بیست و یک گرم بار دیگر نبوغ خود را به رخ جهانیان میکشد. این فیلم که در ادامهی شاهکار پیشین او، عشق سگی، ساخته شده است، به همان اندازه درخشان و تکاندهنده است.شاید عدهای بر این باور بودند که ایناریتو در آزمون سخت فیلمسازی در هالیوود ناکام خواهد ماند. اما بیست و یک گرم با روایتی نفسگیر و داستانی پیچیده، نظر هر مخاطبی را به خود جلب میکند.
البته این فیلم برای تماشاگران کمحوصله مناسب نیست. چرا که روایت داستان به گونهای است که تکههای مجزا و به هم پیوستهای را به نمایش میگذارد و هر لحظه ممکن است اطلاعات مهمی از داستان را از دست بدهید. فیلمنامه بیست و یک گرم اثری جاهطلبانه است. پیش از تماشای فیلم، تصور اینکه قطعات روایت چگونه به هم مرتبط میشوند و داستان تا چه حد آشفته و درهمپیچیده است، غیرممکن به نظر میرسد.
این فیلم تجربهای منحصر به فرد و به یاد ماندنی را برای مخاطبان خود رقم میزند و بدون شک یکی از بهترین آثار ایناریتو به شمار میرود.