سوختن در آب، غرق شدن در آتش
چارلز بوکوفسکی
چارلز بوکوفسکی، شاعر و نویسندهی آمریکایی آلمانیتبار، با سبک نوشتاری صریح، بیپرده و واقعگرایانهاش شناخته میشود. بوکوفسکی آثار متعددی از جمله رمان، داستان کوتاه و شعر منتشر کرد. از جمله آثار مشهور او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:عامه پسند، هالیوود، عشق سگی است دربان جهنم و ...
مجموعه شعر «سوختن در آب، غرق شدن در آتش» یکی از آثار مشهور چارلز بوکوفسکی، شاعر و نویسندهی آمریکایی است که با سبک رئالیسم کثیف و زبان صریح و بیپرده خود شناخته میشود. این کتاب شامل گزیدهای از اشعار بوکوفسکی است که به دلیل تصویرگری صادقانه از زندگی روزمره، روابط انسانی پیچیده و مبارزات درونی فرد، جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر دارد. بوکوفسکی از طنز تلخ و سیاه برای بیان دردها و رنجهای زندگی استفاده میکند. این طنز، به خواننده کمک میکند تا با واقعیت تلخ زندگی روبرو شود.
کتاب «سوختن در آب، غرق شدن در آتش» نخستین گام برای معرفی شعرهای ساده و صریح بوکوفسکی به زبان فارسی است. سادگی این اشعار آنقدر گیراست که گاهی فراموش میکنیم با یکی از تأثیرگذارترین شاعران قرن بیستم روبرو هستیم. بوکوفسکی خودش میگوید: من میخواستم زندگی روزمره و سادهی کارگران و زنان خستهای که از کار به خانه برمیگردند را وارد شعر کنم. میخواستم واقعیتهای خام و بیپیرایهی زندگی را به شعر بکشم، چیزهایی که قرنها در شعرها نادیده گرفته شده بودند.
نمونهای از اشعار کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش:
همیشه راهی برای تباه کردن زندگیهامان هست،
بسته به اینکه چه چیز یا چه کس
اول پیدایمان کند
ما همیشه رسیده و آمادهی چیده شدنیم
زندگیهای تباه شده خیلی عادیاند
چه برای عاقلان چه برای عوام
فقط وقتی میفهمیم زندگی ماهم جزء تباه شدههاست
تازه درک میکنیم
آنها که خودکشی میکنند، الکلیها، دیوانهها
زندانیها،مواد فروشها و بقیه
همانقدر جزء ذات زندگیاند که
گلایل،رنگینکمان، طوفان
و رف خالی آشپزخانه.
...
چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی.
اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی
وقتی هم که آخر سر میفهمیاش،
دیگر خیلی دیر شده.
و هیچ چیز بدتر از
خیلی دیر نیست.
در نهایت، «سوختن در آب، غرق شدن در آتش» کتابی است که میتواند برای هر خوانندهای تجربههای متفاوتی را به همراه داشته باشد. برخی از خوانندگان با اشعار بوکوفسکی همذاتپنداری میکنند و برخی دیگر از صراحت و بیپردگی او شوکه میشوند. اما چیزی که نمیتوان آن را انکار کرد، تأثیرگذاری عمیق این کتاب بر ادبیات معاصر است. بوکوفسکی از ترس نشان دادن زشتیها و پلشتیهای زندگی ابایی ندارد و این موضوع میتواند برای برخی خوانندگان تکاندهنده باشد.