کجا میریم بابا؟
ژانلویی فورنیه
"کجا میریم بابا؟" رمانی تاثیرگذار و خواندنی است که توسط ژانلویی فورنیه نوشته شده است. این کتاب به زبان ساده ، پرسشهای اساسی درباره زندگی، مرگ و معنای هستی را مطرح میکند و تلاش میکند تا به این پرسشها پاسخ دهد.
ژانلوئی فورنیه، طنزپرداز فرانسوی، هرگز تصور نمیکرد زندگیاش اینگونه رقم بخورد. داشتن دو فرزند معلول، آن هم با چالشهای جسمی و روحی شدید، او را در گرداب احساسات متضادی فرو برد. در این کتاب صریح و دردناک، فورنیه از امیدهای از دسترفته و رویاهای شکستهاش میگوید؛ از پدری که آرزوهای بزرگی برای پسرانش داشت اما حالا با واقعیت تلخ روبهرو شده است. او با صداقتی تکاندهنده، از ناامیدیهایش، از احساس پوچی و از تلاش بیهودهاش برای برقراری ارتباط با پسرانی که در جهانی دیگر محبوس شدهاند، مینویسد. تکرار بیوقفه عبارت "کجا میرویم، بابا؟" در ماشین، نمادی از این بنبست و تکرار ابدی است که فورنیه را در خود فرو برده است.
در کجا میرویم، بابا؟، فورنیه، همه چیز را عریان میکند. شاید همین صراحت، برجستهترین ویژگی اوست. او پشت نقاب کلیشهها پنهان نمیشود و به تاریکی همراه با ناتوانی و جرقههای امید، صدا میدهد. ژان لوئیس با داستانهای کوتاه و تاثیرگذار، غم و اندوهش را با تلخی و طنز در هم میآمیزد. این کتاب برای والدین کودکان دارای معلولیت، باعث کمی آرامش است. آرامشی که از دل شجاعتی میآید که هر روز باید آن را به دست آورند. فرصتی برای رها شدن از قید و بندها، خندیدن به خود و حتی پذیرش احساسات منفی. برای بقیه ما، این کتاب نگاهی گذرا اما عمیق به زندگیای است که شاید تصورش هم سخت باشد.