کتاب «تناردیه را من کشتم» اثر عترت اسماعیلی، ما را به سفری عمیق و چندلایه در دنیای درونی زنان میبرد. این مجموعه داستان کوتاه با زبانی روان و روایتی گیرا، مرزهای باریک و نامرئی زنانگی را به چالش میکشد و ما را با زنانی روبرو میکند که در جستجوی هویت خود، از محدودیتهای جامعه و باورهای سنتی فراتر میروند.
عترت اسماعیلی نویسنده اینکتاب، متولد ۱۳۵۶ است و پیشتر کتابهای «به نظر شما چه کسی با خانم طلا عکس سلفی می گیرد؟» و «حاء مشدد» را در کارنامه خود ثبت کرده است. مجموعهداستان «تناردیه را من کشتم» ایننویسنده داستانهایی زنانه با رگههایی از مرگآگاهی و توجه به پدیده مرگ را شامل میشود.
نویسنده با خلق داستانهایی متفاوت و چند بعدی، نشان میدهد که زنانگی یک مفهوم واحد و ثابت نیست. هر زنی با توجه به شرایط و تجربیات خاص خود، تعریفی متفاوت از زنانگی دارد. شخصیتهای داستانهای این کتاب، هر یک به نوعی در تلاشند تا از قیدوبندهای سنتی رها شوند و به خواستههای درونی خود برسند. اما این رهایی، هزینهای دارد. زنانی که در این داستانها به تصویر کشیده شدهاند، برای رسیدن به آزادی، باید از بسیاری چیزها دست بکشند و حتی گاهی جان خود را به خطر بیندازند.
عترت اسماعیلی با نگاهی دقیق و موشکافانه به روان زنانه، به موضوعاتی همچون مرگ، هویت، عشق، تنهایی و سرخوردگی پرداخته است. او با زبانی صریح و بیپرده، از دردها و رنجهای زنان میگوید و به ما نشان میدهد که زنانگی، صرفنظر از زیبایی و ظرافت ظاهری، میتواند پر از پیچیدگی و تناقض باشد.
تناردیه را من کشتم، کتابی است که مخاطب را به فکر وا میدارد و او را به چالش میکشد تا به درون خود سفر کند و به پرسشهایی درباره هویت و جایگاه خود در جامعه پاسخ دهد. این کتاب برای همه کسانی که به ادبیات داستانی و به ویژه ادبیات زنانه علاقهمند هستند، میتواند خواندنی و جذاب باشد.