آب خوردن مورچه
یاشار کمال
آب خوردن مورچه دومین جلد از سهگانهی "قصهی جزیره" نوشتهی یاشار کمال، نویسندهی نامدار ترکیهای است. این رمان پس از جلد اول با عنوان "بنگر فرات خون است" منتشر شده و روایتی تکاندهنده از رنج و آوارگی انسانهاست.
داستان کتاب دربارهی فاجعهای عظیم است که میلیونها انسان را از خانه و کاشانهی خود میراند. این افراد آواره در تلاشاند تا هویت خود را حفظ کنند و در این دنیای جدید جای پایی برای خود بیابند. یاشار کمال با زبانی شیوا و توصیفات دقیق، رنج و درد این آوارگان را به تصویر میکشد و خواننده را به تأمل دربارهی شرایط انسان در مواجهه با بحرانها وادار میکند.
بخشی از متن کتاب
«واسیلی» قایق را قبل از این که آفتاب بزند در دریا دید... پاروها به آرامی بالا و پایین میرفت، گاه در خلال موجهای رنگارنگ از نظر محو میشد و گاه بعد از مدتی طولانی، ظاهر میشد. اول «لنا» و بعد از او «پویراز موسی» از خانه بیرون آمد. موسی با حالت عجیبی به واسیلی نگاه کرد و گفت: «تو امروز حالت یهجوری است، واسیلی». واسیلی به موسی و لنا توضیح داد که او را دیده است که به ساحل میآید. اگر به جزیره نیامد. پس کجا میتواند رفته باشد؟ از سویی، مخفیانه آمدن این آدم به جزیره نشان میداد همان آدم است. قایقش را کجا پنهان کرده و در کدام گودال پنهان شده بود؟ واسیلی به جستوجوی او پرداخت. اگر آن مرد به اسکله میآمد، لنا به هر وسیلهای که بود مانع از رفتنش میشد...
یاشار کمال با روایتی روان و شخصیتپردازیهای قوی، خواننده را به دل داستان میبرد و او را درگیر سرنوشت شخصیتها میکند.زبان کتاب ساده و روان است و در عین حال از عمق و زیبایی خاصی برخوردار است. نویسنده در این کتاب به انتقاد از وضعیت موجود و بیتفاوتی انسانها در برابر رنج همنوعان خود میپردازد.
اگر به ادبیات داستانی، رمانهای اجتماعی و داستانهای با موضوع مهاجرت و آوارگی علاقهمندید، حتماً خواندن کتاب آب خوردن مورچه را به شما توصیه میکنیم. این کتاب علاوه بر اینکه یک اثر ادبی ارزشمند است، میتواند دیدگاه شما را نسبت به بسیاری از مسائل اجتماعی و انسانی تغییر دهد.