می خواستم نویسنده شوم، آشپز شدم: یازده روایت آبگوشتی
فاطمه ستوده
کتاب "می خواستم نویسنده شوم، آشپز شدم: یازده روایت آبگوشتی" نوشته فاطمه ستوده، یک روایت جذاب و خواندنی از زندگی روزمره و افکار یک زن ایرانی است که درگیر تقابل بین آرزوهای نویسندگی و واقعیت زندگی روزمره است. این کتاب با نگاهی طنزآمیز و زبان ساده، به موضوعاتی چون عشق، خانواده، تنهایی، و البته غذا میپردازد.
راوی داستان، زنی سیساله و فارغالتحصیل ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است که بیکاری و دوری از دنیای ادبیات، او را به پناهگاه آشپزخانه پناه داده است. در کنار همسر مهندسش، زندگی آرام و بیحاشیهای دارد اما افسردگیهای گاه و بیگاهش را با پختن غذا و زنده کردن خاطرات خوشمزه کودکی تسکین میدهد.
این کتاب، یازده داستان کوتاه را روایت میکند که هر کدام حول محور یک غذای ایرانی میچرخد. از آبگوشت گرفته تا خورش کرفس و کلهپاچه، نویسنده با ظرافت خاصی، داستان زندگی را با طعم غذا درآمیخته است. در این کتاب، هم از لذت خواندن یک داستان خوب بهرهمند میشوید و هم با روشهای پخت غذاهای مختلف آشنا میشوید. نویسنده با ظرافت خاصی، غذا را به عنوان یک عنصر اصلی در داستانهایش به کار میبرد و هر روایت را به یک تجربهی آشپزی تبدیل میکند.
دربخشی از متن آورده شده است:
خیلی طول کشید تا این گزاره به ما ثابت شود که آبگوشت شاخ دارد. خانهمان داشت از بیخ و بن کنفیکون میشد که یکهو شاخکهای مامانم جنبید و فهمید ما از آن خانوادهها هستیم: از آنها که وقتی آبگوشت میخورند، پاچه هم را میگیرند و از گل و گردن همدیگر آویزان میشوند و میپرند به هم.
اگر به دنبال یک کتاب خواندنی و لذتبخش هستید که شما را به دنیای غذا و ادبیات ببرد، "می خواستم نویسنده شوم، آشپز شدم" انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود. این کتاب با روایتی غیرخطی و پر از شخصیتهای دوستداشتنی، شما را به دنیای نویسنده میبرد و لحظات شیرین و تلخ زندگی او را با شما تقسیم میکند.