رمان «موصل، بدون پریچهر» اثر حسین قسامی، با الهام از فلسفه امانوئل لویناس، ما را به سفری عمیق در دل آشوبهای درونی و بیرونی میبرد. قهرمان داستان، در جستجوی معشوق گمشدهای به نام پریچهر، سفری طولانی را آغاز میکند. اما این سفر تنها جستجویی بیرونی نیست؛ بلکه سفری است به درون خود، به ژرفای وجودی انسان.
حسین قسامی در سال ۱۳۶۸ دیده به جهان گشوده است. او یکی از نویسندگان خوشآتیهی نسل جدید ادبیات ایران به شمار میرود.
لویناس، فیلسوف فرانسوی، بر این باور است که شناخت خود از طریق شناخت دیگری ممکن میشود. به عبارتی، ما با مواجهه با "دیگری" است که به حقیقت خود پی میبریم. این ایده در رمان قسامی به زیبایی به تصویر کشیده شده است. قهرمان داستان در مواجهه با رنج و درد دیگران، به ویژه پناهندگان و قربانیان جنگ، به تدریج به درون خود مینگرد و به پرسشهای بنیادین درباره هستی و انسانیت پاسخ میدهد.
در ابتدای رمان، با نقل قولی از لویناس مواجه میشویم که بیان میکند چهره دیگری هم میتواند ما را به خشونت وادار کند و هم میتواند به ما فرمان دهد که به او آسیبی نرسانیم. این تناقض درونی، تم اصلی رمان را شکل میدهد. قهرمان داستان در طول سفر خود، با این تناقض درونی دست و پنجه نرم میکند و تلاش میکند تا به تعادلی بین همدلی با دیگران و حفظ هویت خود دست یابد.
کتاب «موصل، بدون پریچهر» یک اثر فلسفی-اجتماعی است که به مسائل مهمی مانند جنگ، مهاجرت، و جستجوی معنا در دنیای آشفته امروز میپردازد. این رمان برای کسانی که به ادبیات داستانی، فلسفه، و مسائل اجتماعی علاقهمند هستند، بسیار جذاب خواهد بود.