رمان فانتزی «خاک آدم پوش» حوادثی را که بیشتر از سه هزار سال قبل و در دوره دوم حکومت عیلامیان اتفاق می افتد، روایت می کند. هالتاش خیلی وقت است که دل به «آماتنا» داده، اما پدرش قبل از مرگ در وصیتش ذکر کرده که او باید با دختری که او میگوید ازدواج کند. هالتاش نمیتواند معشوق خود را فراموش کند. به همین دلیل وصیتنامهٔ پدرش را جعل میکند و به دروغ اعلام میکند که پدرش موافق ازدواج او با آماتنا است.
ضحی کاظمی در کتاب خاک آدم پوش داستان موازی دیگری را روایت کرده که در آن دو نوجوان با دوری از خانوادهشان، با چشماندازی از زندگی سخت و غریب به تنهایی مواجه میشوند. نویسنده این قصههای مستقل را در جایی از رمان طوری به هم وصل میکند که سرنوشت شخصیتهایشان به یکدیگر وصل میشود.