«از ژوئیهی سال دوم دانشگاه تا ژانویهی همان سال، مردن تنها چیزی بود که تسوکورو تازاکی به آن فکر کرده بود. در این مدت تولد بیست سالگیاش را هم پشت سر گذاشته بود، ولی رسیدن به این نقطهی عطف مرد شدن برایش اهمیتی نداشت. به نظرش خاتمهدادن به زندگی طبیعیترین راه حل بود و حتی حالا هم نمیتوانست بگوید چرا آن روزها این قدم آخر را برنداشته است. گذشتن از مرز مرگ و زندگی برایش از آب خوردن هم راحتتر بود».
کتاب «تسوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارت او» نوشته هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی، داستان مردی به نام تسوکورو تازاکی را روایت میکند که در سال ۱۹۹۵، چهار دوست صمیمیاش که همکلاسیهای دبیرستاناش نیز هستند، ناگهان و بدون هیچ توضیحی تماسشان را با او قطع میکنند. این اتفاق تأثیرات زیادی بر روحیه و ادامه زندگی تسوکورو میگذارد. او احساس میکند که به نوعی مرده است و دیگر هیچ رنگی در زندگیاش وجود ندارد.
۱۶ سال بعد، در سال ۲۰۱۱، تسوکورو به اصرار دوستدخترش به دنبال توضیحی برای این ماجرا، دوباره با دوستان سابقاش ملاقات میکند. او در طول این سفر، با گذشتهی خود روبرو میشود و به تدریج معنای زندگی را برای خود کشف میکند.
کتاب «تسوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارت او» داستانی است دربارهی عشق، دوستی، از دست دادن و رستگاری. این کتاب همچنین به موضوعاتی مانند تنهایی، فقدان هویت و معنای زندگی میپردازد.
از درونمایههای اصلی این کتاب میتوان به استفاده از عناصر بومی و فرهنگی ژاپن، شخصیتپردازی قوی و پرداختن به تنهایی در اجتماع اشاره کرد.
موراکامی در این کتاب، داستانی را به زیبایی روایت میکند که هم گیرا و جذاب است و هم عمیق و معنادار. او با استفاده
کتاب «تسوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارت او» اثری ماندگار و ارزشمند است که میتواند به مخاطبان از هر سن و نسلی، تجربهای لذتبخش و آموزنده را ارائه دهد.