من و خاله جانم
موریس پنیچ
کتاب «من و خاله جانم» نمایشنامهای نوشته موریس پنیچ، نمایشنامهنویس کانادایی است که به خاطر آثار طنزآمیز و در عین حال عمیق خود شناخته میشود. این نمایشنامه که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، یکی از موفقترین آثار اوست و به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده و در سراسر جهان به روی صحنه رفته است.
درباره نویسنده:
موریس پنیچ، نویسنده و بازیگر کانادایی سینما و تلویزیون، در سال ۱۹۵۲ در کلگری، ایالت آلبرتا، کانادا متولد شد. او تحصیلات خود را در انستیتو تکنولوژی آلبرتا و دانشگاه بریتیش کلمبیا به پایان رساند.پنیچ بیش از سی نمایشنامه نوشته که بسیاری از آنها به صورت کتاب نیز منتشر شدهاند. آثار او به زبانهای مختلف ترجمه شده و در سراسر جهان، به ویژه در استرالیا، آفریقا، اروپا و آسیا، طرفداران بسیاری دارد.یکی از نمایشنامههای مشهور او که در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته و چندین بار به روی صحنه رفته، «هفت طبقه» نام دارد که توسط ساسان گلفر به فارسی ترجمه شده است.
ویژگیهای کتاب:
- شخصیتها: نمایشنامه تنها دو شخصیت دارد: کمپ، مردی که از زندگی خود ناراضی است و خاله، زنی که به نظر میرسد از همه چیز خبر دارد.
- طنز سیاه: پنیچ در این نمایشنامه از طنز سیاه برای بیان مسائل جدی مانند مرگ، تنهایی و روابط خانوادگی استفاده میکند.
- دیالوگها: دیالوگهای نمایشنامه بسیار جذاب و هوشمندانه هستند و به خوبی شخصیتها و روابط بین آنها را نشان میدهند.
محتوای کتاب:
در ابتدای داستان، کمپ پس از سی سال به خانهی خالهاش میرود. خاله گریس نامهای به خواهرزادهاش نوشته و در آن گفته است که پیر و رو به موت است و از او خواسته به دیدنش برود. با این حال، در دیدار، او اصلاً از کمپ استقبال نمیکند. در پردهی اول نمایش، فقط کمپ صحبت میکند و هیچ کلامی از گریس شنیده نمیشود. گفتوگوهای خاله و خواهرزاده در این کتاب بسیار بیرحمانه است.
کمپ با خالهاش دربارهی بخشیدن اعضای بدنش، اینکه میخواهند با خاکسترش چهکار کنند و چگونگی تأمین هزینههای کفنودفن صحبت میکند و تلاش میکند احساسات خالهاش را جلب کند. به هر حال، مرگ گریس آنقدر سریع که قرار بود رخ نمیدهد و دو شخصیت نمایشنامه مدتی بیش از یک سال را در آن اتاق میگذرانند. در طول نمایشنامه، آنها همزیستی با یکدیگر را یاد میگیرند و اتفاقات جالبی میانشان رخ میدهد.
بخشی از متن کتاب:
«نامهتون به دستم رسید. نمیدونستم باید چه برداشتی ازش بکنم. من نوشتهها رو اونقدر تُند میخونم که اصلاً ازشون سردرنمیارم. «پیرو رو به موت» رو وقتی پشت سر هم بخونی، خیلی شبیه «پیرو مُد»ه… نمیدونستم هنوز زندهاین. کار و زندگی رو تعطیل کردم و هزار مایل راه رو با قطار اومدم…»
در مجموع، من و خاله جانم نمایشنامهای است که با استفاده از طنز و دیالوگهای جذاب، به بررسی مسائل مهمی مانند روابط خانوادگی، مرگ و زندگی میپردازد. این نمایشنامه به خوبی نشان میدهد که چگونه میتوان با وجود مشکلات و سختیها، به زندگی امیدوار بود و از آن لذت برد.