کلارا در حالی که سعی میکند از عزیزانش در برابر دنیا محافظت کند، میگوید: «دنیا همین خانه است». کلارا خود را به همراه پدر و دخترش فلور در آپارتمانی تاریک که به ناچار بر سر آنها فرو می ریزد سنگر می گیرد. سقف آخرین خلوت آزادی آنها میشود. یک پرنده در قفس تنها شاهد ترس و مقاومت کلارا در برابر کسانی است که فکر می کند سعی در نابودی او دارند.
رمان پشت بام، نوشته فرناندا تریاس، با عنوان اصلی La Azotea و عنوان انگلیسی The Rooftop، داستانی جسورانه و عمیق دربارهی تنهایی، ترس، توهم، هراسهای روانشناختی و روابط معیوب با دیگران است.
رمان حول محور زنی به نام کلارا میچرخد که در آپارتمانش در طبقه آخر یک ساختمان زندگی میکند. او به دلیل ترس و اضطراب، به ندرت از آپارتمان خود خارج میشود و بیشتر وقت خود را در پشت بام میگذراند. در این مکان، او با شخصیتهای مختلفی از جمله همسایگان، سرایدار و یک گربه ملاقات میکند. هر کدام از این شخصیتها، داستانها و چالشهای زندگی خود را دارند و تعاملات آنها با کلارا، مسائل پیچیدهی انسانی را به نمایش میگذارد.
کلارا به دلیل ترس و اضطراب، از اجتماع دوری میکند و در آپارتمان خود پناه میبرد. تنهایی او به مرور زمان، منجر به توهم و هراسهای روانشناختی میشود. ترس از اجتماع، ترس از آینده و ترس از مرگ، از جمله ترسهایی هستند که او با آنها دست و پنجه نرم میکند.