رمان "بزرگراه گمشده" نوشته دیوید لینچ و بری گیفورد، داستانی تاریک و رازآلود را روایت میکند که به دو بخش مجزا تقسیم میشود. بخش اول داستان در لس آنجلس اتفاق میافتد و حول محور فردیک میسون، یک نوازنده جاز مشهور، میچرخد. فردیک درگیر رابطهای عاطفی با خوانندهای جاهطلب است. زندگی فردیک زمانی که زنی مرموز به قتل میرسد و او مظنون اصلی این جنایت میشود، به آشفتگی کشیده میشود. در بخش دوم، فردیک با هویتی جدید به نام پیت دیتون در شهر کوچکی در آیداهو از خواب بیدار میشود. او هیچ خاطرهای از گذشته خود ندارد و در تلاش است تا هویت خود را بازیابی کند. پیت به تدریج متوجه میشود که رازهایی تاریک در مورد گذشته خود و همچنین شهر محل سکونت جدیدش دارد.
برخی از منتقدان معتقدند که "بزرگراه گمشده" نقدی بر فرهنگ عامه آمریکایی و تأثیر آن بر هویت فردی است. برخی دیگر نیز این رمان را به عنوان کاوشی در ماهیت واقعیت و توهم تفسیر میکنند.
"بزرگراه گمشده" به خاطر فضاسازی وهمآلود، روایت غیرخطی و چند لایهای، و شخصیتهای پیچیدهاش، یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم به شمار میرود. همچنین این اثر درخشان یکی از برجستهترین آثار در ژانر نئونوآر و سورئالیستی شناخته میشود.