"فرانکنشتاین" مری شلی، رمانی است که فراتر از مرزهای زمان و مکان، همچنان خواننده را به تفکر وامیدارد. این رمان که در سال ۱۸۱۸ منتشر شد، نه تنها یکی از پایههای ژانرهای ترسناک و علمیتخیلی است، بلکه به عنوان یک اثر ادبی با عمق و پیچیدگی، همچنان مورد توجه قرار میگیرد.
مری وول اِستوِنکِرافت گادوین شِلی (زاده ۳۰ اوت ۱۷۹۷ – درگذشته ۱ فوریه ۱۸۵۱) رماننویس، نویسندهٔ داستانهای کوتاه و سفرنامهنویس اهل انگلستان است که شناختهشدهترین اثر او رمان گوتیک "فرانکنشتاین" است.
داستان ویکتور فرانکنشتاین، دانشمندی جوان و جاهطلب است که در پی کشف راز زندگی، موجودی مصنوعی را خلق میکند. این موجود که در ابتدا بیگناه و جستوجوی محبت است، با روبرو شدن با انزجار و نفرت جامعه، به هیولایی خشمگین تبدیل میشود. فرانکنشتاین، در مواجهه با مخلوقی که خود آفریده، با احساس گناه و ترس دست و پنجه نرم میکند.
شلی در این رمان، به مسائل اخلاقی و فلسفی عمیقی میپردازد. او از طریق داستان فرانکنشتاین، به مخاطب هشدار میدهد که علم بدون در نظر گرفتن پیامدهای اخلاقی، میتواند به ابزاری خطرناک تبدیل شود. این هشدار در عصر حاضر که پیشرفتهای علمی به سرعت در حال تغییر جهان هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
یکی از نکات قابل توجه در "فرانکنشتاین"، توانایی آن در پیشبینی آینده است. شلی در این رمان، به موضوعاتی مانند مهندسی ژنتیک، کلونینگ و اخلاق زیستی پرداخته که در قرن بیستم و بیست و یکم به دغدغههای اصلی بشر تبدیل شدهاند.
"فرانکنشتاین" همچنین به ما یادآوری میکند که انسانیت تنها به ظاهر و شکل ظاهری محدود نمیشود. موجودی که فرانکنشتاین خلق میکند، با وجود ظاهری زشت و ترسناک، دارای احساسات و عواطف انسانی است. این موضوع، ما را به فکر درباره مفهوم انسان بودن و تعریفی که از خود داریم، وا میدارد.
در نهایت، "فرانکنشتاین" رمانی است که ما را به تفکر درباره ماهیت انسان، قدرت علم، مسئولیتپذیری و روابط بین انسانها وامیدارد. این رمان، همچنان پس از گذشت دو قرن، خواننده را به چالش میکشد و به او کمک میکند تا جهان اطراف خود را بهتر درک کند.
در عصر حاضر که پیشرفتهای تکنولوژی با سرعت هرچه تمامتر در حال تغییر جهان هستند، بازخوانی "فرانکنشتاین" میتواند به ما کمک کند تا با آگاهی بیشتری به آینده نگاه کنیم و از خطرات احتمالی آن آگاه باشیم.