هرناندو دسوتو در کتاب خود راز سرمایه به این سوال اساسی میپردازد که چرا بسیاری از کشورهای در حال توسعه با وجود تلاشهای فراوان، به توسعهیافتگی دست پیدا نمیکنند؟ او معتقد است که سیاستهای متداول مبتنی بر بازار آزاد و اقتصاد آزاد، در رسیدن به این هدف چندان موثر نیستند.
دسوتو تجربه کشورهای آمریکای لاتین، اروپای شرقی و روسیه را مثال میزند که علیرغم اقدامات متعدد، نتوانستهاند به توسعه پایدار دست یابند و حتی گاه شاهد عقبگرد در مسیر توسعه بودهاند. او به دنبال ریشهای عمیقتر از این ناکامیها میگردد و به تبیینهای سطحی مانند فقدان روحیه کارآفرینی یا اخلاق پروتستانی اکتفا نمیکند. دسوتو بر این باور است که مردم در کشورهای در حال توسعه، خلاقیت و روحیه کارآفرینی بالایی دارند. آنها حتی در شرایط نامناسب اقتصادی، راههایی برای امرار معاش و ادامه زندگی خود پیدا میکنند. این امر نشاندهنده هوش و ذکاوت بالای آنها در حل مسائل اقتصادی و اجتماعی است.
به نظر دسوتو، مشکل اصلی کشورهای در حال توسعه، فقدان سرمایه نیست. این موضوع سالهاست که به عنوان یک چالش اساسی شناخته شده است. اما او معتقد است که در این کشورها، تا حدی سرمایه وجود دارد، اما مشکل اصلی، فقدان توانایی در تبدیل این سرمایه به ابزارهای تولیدی و استفاده درست از آنها است. دسوتو ریشه این مشکل را در عدم رسمیت یافتن مالکیت افراد در این کشورها میداند. اموال و داراییهای مردم، به طور رسمی ثبت و سنددار نمیشوند و در نتیجه، نمیتوان از آنها به عنوان وثیقه برای دریافت وام و سرمایهگذاری استفاده کرد. این موضوع، مانع بزرگی در مسیر توسعه اقتصادی و جذب سرمایه است.
دسوتو با مقایسه این وضعیت با کشورهای غربی، به این نکته اشاره میکند که در این کشورها، نظام ثبت مالکیت به درستی کار میکند و افراد میتوانند از داراییهای خود به عنوان ابزار تولید و ثروتآفرینی استفاده کنند. او معتقد است که کشورهای در حال توسعه باید از تجربیات غرب در این زمینه درس بگیرند و برای حل مشکل عدم رسمیت مالکیت، تلاش کنند. دسوتو در ادامه کتاب خود، به پنج راز کلیدی برای سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه میپردازد و در هر فصل، به یکی از این رازها و راهکارهای عملی برای حل مشکل کمبود سرمایه و استفاده بهینه از آن میپردازد.