ما در میخوانم محصول مورد نظر شما را پس از ثبت تقاضا تولید میکنیم. این بدان معنی است که در فروشگاه ما هیچ کتابی ناموجود نیست. ما بر اساس تقاضای مشتری، کتاب رابا بهترین کیفیت چاپ دیجیتال بهصورت اختصاصی چاپ کرده و با کمترین قیمت در اختیار علاقهمندان به کتابخوانی قرار میدهیم.



سوگل لیلا اسکندریان کتاب سوگل نوشته لیلا اسکندریان، رمانی عاشقانه و اجتماعی است که داستان دختری به نام سوگل را روایت میکند. سوگل، دختری از خانوادهای اصیل و ثروتمند، دلباخته پسری به نام حسامالدین میشود. اما، سرنوشت برای آنها نقشه دیگری دارد. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: سوگل، دختری زیبا و مغرور، در خانوادهای قجری بزرگ شده است. او عاشق حسامالدین، پسری از خانوادهای متوسط، میشود. اما، خواستگار دیگری به نام ارسلان، که از بستگان آنهاست، برای سوگل پیدا میشود. ارسلان، پسری ثروتمند و با نفوذ است و پدر سوگل، به این ازدواج رضایت میدهد. سوگل، بین عشق خود به حسامالدین و اجبار خانواده، مردد میماند. در نهایت، او تصمیم میگیرد که با ارسلان ازدواج کند، اما قلبش همچنان در گرو عشق حسامالدین است. بخشی از متن کتاب: «نعمتالله نفس عمیقی کشید و رو به ارسلان که دو زانو کنار تخت نشسته و بهتزده جنازهٔ غرق در خون پدرش را نگاه میکرد، ادامه داد: ـ ارسلانخان! امشب که خانباجی کنارم نشست و حرف زد، یاد مادرم افتادم، یاد پدرم، یاد خانوادهم، یاد جوونیام، یاد قیافهم، یاد زندگیم. امشب بعد از سالها چهرهٔ بتول رو به یاد آوردم و خیالاتی که با اون توی سر پرورونده بودم. یادم اومد چهطور دختری رو دوست داشتم، چهطور نگاش میکردم، چهطور عاشقش بودم، نامههای عاشقانه و کلمات نابی که برای اون حفظ میکردم رو به یاد آوردم. یادم اومد که قلبی داشتم برای دوست داشتن و روحی برای شاد بودن، یادم اومد با نگاه کردن به طرز راه رفتنش ته دلم چهطوری غنج میزد، یادم اومد بوی موهاش چهطور مست و بیقرارم میکرد، یادم اومد که مرد بودم و میتونستم کنار زنی به آرامش برسم. زنی رو دوست داشته باشم و فرزندی رو به آغوش بکشم. توی صحرا بدوم و دخترم رو روی شونههام بچرخونم. میتونستم پدر باشم، شوهر باشم، همدم باشم.» در مجموع، کتاب سوگل، رمانی جذاب و خواندنی است که به موضوعات مهمی در جامعه میپردازد. این کتاب، میتواند برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و اجتماعی، انتخاب مناسبی باشد.
سوگل لیلا اسکندریان کتاب سوگل نوشته لیلا اسکندریان، رمانی عاشقانه و اجتماعی است که داستان دختری به نام سوگل را روایت میکند. سوگل، دختری از خانوادهای اصیل و ثروتمند، دلباخته پسری به نام حسامالدین میشود. اما، سرنوشت برای آنها نقشه دیگری دارد. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: سوگل، دختری زیبا و مغرور، در خانوادهای قجری بزرگ شده است. او عاشق حسامالدین، پسری از خانوادهای متوسط، میشود. اما، خواستگار دیگری به نام ارسلان، که از بستگان آنهاست، برای سوگل پیدا میشود. ارسلان، پسری ثروتمند و با نفوذ است و پدر سوگل، به این ازدواج رضایت میدهد. سوگل، بین عشق خود به حسامالدین و اجبار خانواده، مردد میماند. در نهایت، او تصمیم میگیرد که با ارسلان ازدواج کند، اما قلبش همچنان در گرو عشق حسامالدین است. بخشی از متن کتاب: «نعمتالله نفس عمیقی کشید و رو به ارسلان که دو زانو کنار تخت نشسته و بهتزده جنازهٔ غرق در خون پدرش را نگاه میکرد، ادامه داد: ـ ارسلانخان! امشب که خانباجی کنارم نشست و حرف زد، یاد مادرم افتادم، یاد پدرم، یاد خانوادهم، یاد جوونیام، یاد قیافهم، یاد زندگیم. امشب بعد از سالها چهرهٔ بتول رو به یاد آوردم و خیالاتی که با اون توی سر پرورونده بودم. یادم اومد چهطور دختری رو دوست داشتم، چهطور نگاش میکردم، چهطور عاشقش بودم، نامههای عاشقانه و کلمات نابی که برای اون حفظ میکردم رو به یاد آوردم. یادم اومد که قلبی داشتم برای دوست داشتن و روحی برای شاد بودن، یادم اومد با نگاه کردن به طرز راه رفتنش ته دلم چهطوری غنج میزد، یادم اومد بوی موهاش چهطور مست و بیقرارم میکرد، یادم اومد که مرد بودم و میتونستم کنار زنی به آرامش برسم. زنی رو دوست داشته باشم و فرزندی رو به آغوش بکشم. توی صحرا بدوم و دخترم رو روی شونههام بچرخونم. میتونستم پدر باشم، شوهر باشم، همدم باشم.» در مجموع، کتاب سوگل، رمانی جذاب و خواندنی است که به موضوعات مهمی در جامعه میپردازد. این کتاب، میتواند برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و اجتماعی، انتخاب مناسبی باشد.
سوگل لیلا اسکندریان کتاب سوگل نوشته لیلا اسکندریان، رمانی عاشقانه و اجتماعی است که داستان دختری به نام سوگل را روایت میکند. سوگل، دختری از خانوادهای اصیل و ثروتمند، دلباخته پسری به نام حسامالدین میشود. اما، سرنوشت برای آنها نقشه دیگری دارد. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: سوگل، دختری زیبا و مغرور، در خانوادهای قجری بزرگ شده است. او عاشق حسامالدین، پسری از خانوادهای متوسط، میشود. اما، خواستگار دیگری به نام ارسلان، که از بستگان آنهاست، برای سوگل پیدا میشود. ارسلان، پسری ثروتمند و با نفوذ است و پدر سوگل، به این ازدواج رضایت میدهد. سوگل، بین عشق خود به حسامالدین و اجبار خانواده، مردد میماند. در نهایت، او تصمیم میگیرد که با ارسلان ازدواج کند، اما قلبش همچنان در گرو عشق حسامالدین است. بخشی از متن کتاب: «نعمتالله نفس عمیقی کشید و رو به ارسلان که دو زانو کنار تخت نشسته و بهتزده جنازهٔ غرق در خون پدرش را نگاه میکرد، ادامه داد: ـ ارسلانخان! امشب که خانباجی کنارم نشست و حرف زد، یاد مادرم افتادم، یاد پدرم، یاد خانوادهم، یاد جوونیام، یاد قیافهم، یاد زندگیم. امشب بعد از سالها چهرهٔ بتول رو به یاد آوردم و خیالاتی که با اون توی سر پرورونده بودم. یادم اومد چهطور دختری رو دوست داشتم، چهطور نگاش میکردم، چهطور عاشقش بودم، نامههای عاشقانه و کلمات نابی که برای اون حفظ میکردم رو به یاد آوردم. یادم اومد که قلبی داشتم برای دوست داشتن و روحی برای شاد بودن، یادم اومد با نگاه کردن به طرز راه رفتنش ته دلم چهطوری غنج میزد، یادم اومد بوی موهاش چهطور مست و بیقرارم میکرد، یادم اومد که مرد بودم و میتونستم کنار زنی به آرامش برسم. زنی رو دوست داشته باشم و فرزندی رو به آغوش بکشم. توی صحرا بدوم و دخترم رو روی شونههام بچرخونم. میتونستم پدر باشم، شوهر باشم، همدم باشم.» در مجموع، کتاب سوگل، رمانی جذاب و خواندنی است که به موضوعات مهمی در جامعه میپردازد. این کتاب، میتواند برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و اجتماعی، انتخاب مناسبی باشد.
سوگل لیلا اسکندریان کتاب سوگل نوشته لیلا اسکندریان، رمانی عاشقانه و اجتماعی است که داستان دختری به نام سوگل را روایت میکند. سوگل، دختری از خانوادهای اصیل و ثروتمند، دلباخته پسری به نام حسامالدین میشود. اما، سرنوشت برای آنها نقشه دیگری دارد. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: سوگل، دختری زیبا و مغرور، در خانوادهای قجری بزرگ شده است. او عاشق حسامالدین، پسری از خانوادهای متوسط، میشود. اما، خواستگار دیگری به نام ارسلان، که از بستگان آنهاست، برای سوگل پیدا میشود. ارسلان، پسری ثروتمند و با نفوذ است و پدر سوگل، به این ازدواج رضایت میدهد. سوگل، بین عشق خود به حسامالدین و اجبار خانواده، مردد میماند. در نهایت، او تصمیم میگیرد که با ارسلان ازدواج کند، اما قلبش همچنان در گرو عشق حسامالدین است. بخشی از متن کتاب: «نعمتالله نفس عمیقی کشید و رو به ارسلان که دو زانو کنار تخت نشسته و بهتزده جنازهٔ غرق در خون پدرش را نگاه میکرد، ادامه داد: ـ ارسلانخان! امشب که خانباجی کنارم نشست و حرف زد، یاد مادرم افتادم، یاد پدرم، یاد خانوادهم، یاد جوونیام، یاد قیافهم، یاد زندگیم. امشب بعد از سالها چهرهٔ بتول رو به یاد آوردم و خیالاتی که با اون توی سر پرورونده بودم. یادم اومد چهطور دختری رو دوست داشتم، چهطور نگاش میکردم، چهطور عاشقش بودم، نامههای عاشقانه و کلمات نابی که برای اون حفظ میکردم رو به یاد آوردم. یادم اومد که قلبی داشتم برای دوست داشتن و روحی برای شاد بودن، یادم اومد با نگاه کردن به طرز راه رفتنش ته دلم چهطوری غنج میزد، یادم اومد بوی موهاش چهطور مست و بیقرارم میکرد، یادم اومد که مرد بودم و میتونستم کنار زنی به آرامش برسم. زنی رو دوست داشته باشم و فرزندی رو به آغوش بکشم. توی صحرا بدوم و دخترم رو روی شونههام بچرخونم. میتونستم پدر باشم، شوهر باشم، همدم باشم.» در مجموع، کتاب سوگل، رمانی جذاب و خواندنی است که به موضوعات مهمی در جامعه میپردازد. این کتاب، میتواند برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و اجتماعی، انتخاب مناسبی باشد.