ما در میخوانم محصول مورد نظر شما را پس از ثبت تقاضا تولید میکنیم. این بدان معنی است که در فروشگاه ما هیچ کتابی ناموجود نیست. ما بر اساس تقاضای مشتری، کتاب رابا بهترین کیفیت چاپ دیجیتال بهصورت اختصاصی چاپ کرده و با کمترین قیمت در اختیار علاقهمندان به کتابخوانی قرار میدهیم.



فرشته مریم چاهی کتاب «فرشته» رمانی از مریم چاهی است که در ۱۱ فصل نوشته شده و توسط انتشارات کتاب آترینا منتشر شده است. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: این رمان داستان زنی را روایت میکند که از دوران دبیرستان متوجه حضور مردی مرموز در پس خود میشود. در ابتدا او تصور میکند که این مرد یکی از جوانانی است که جلوی مدارس دخترانه پرسه میزنند، اما با گذشت زمان، این مرد به همسر او تبدیل میشود و عشق عمیقی بین آنها شکل میگیرد. پس از مرگ ناگهانی این مرد، زن دفتر خاطرات او را پیدا میکند و متوجه میشود که همسرش با لقب «فرشتهٔ بالدار» در میان خلافکاران شناخته میشده است؛ لقبی که نشاندهندهٔ ترس و احترام آنها نسبت به او بوده است. اما تنها او میداند که پشت این نقاب، مردی عاشق و مهربان پنهان شده است. داستان با کشف رازها و مواجهه با حقیقتهایی دربارهٔ هویت واقعی این مرد ادامه مییابد. بخشی از متن کتاب: «حساب اینجایش را نکرده بود که یاس ناگهان وسط حرفش بپرد و بگوید: در مجموع، این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و داستانهای اجتماعی ایرانی میتواند گزینه مناسبی باشد. مریم چاهی در این رمان به خوبی توانسته است احساسات و عواطف شخصیتها را به تصویر بکشد و مخاطب را با خود همراه کند.
- من عاشقت شدم.
یاس نمی دید که فرشته چشم بسته، لب پایینش را گزیده و با یک دست سینه اش را چنگ می کشد. وقتی لبش پاره شد و طعم خون کامش را تلخ کرد هم ندید. حتی اشک هایی که مژه هایش را خیس کرد و مردمک های لرزانش وقتی سرش را بالا گرفت و رو به آسمان از خدا گله کرد را هم ندید. فقط شنید که ساکت شده. انتظار کشید تا جوابش را بشنود. جوابی مثل من هم عاشقت هستم یا هرچیزی شبیه این. اما بعد از مکثی بلند صدای نفس های مقطعی شنید و اهنگ کلام فرشته به یکباره پیش از حد خشن شد.»
فرشته مریم چاهی کتاب «فرشته» رمانی از مریم چاهی است که در ۱۱ فصل نوشته شده و توسط انتشارات کتاب آترینا منتشر شده است. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: این رمان داستان زنی را روایت میکند که از دوران دبیرستان متوجه حضور مردی مرموز در پس خود میشود. در ابتدا او تصور میکند که این مرد یکی از جوانانی است که جلوی مدارس دخترانه پرسه میزنند، اما با گذشت زمان، این مرد به همسر او تبدیل میشود و عشق عمیقی بین آنها شکل میگیرد. پس از مرگ ناگهانی این مرد، زن دفتر خاطرات او را پیدا میکند و متوجه میشود که همسرش با لقب «فرشتهٔ بالدار» در میان خلافکاران شناخته میشده است؛ لقبی که نشاندهندهٔ ترس و احترام آنها نسبت به او بوده است. اما تنها او میداند که پشت این نقاب، مردی عاشق و مهربان پنهان شده است. داستان با کشف رازها و مواجهه با حقیقتهایی دربارهٔ هویت واقعی این مرد ادامه مییابد. بخشی از متن کتاب: «حساب اینجایش را نکرده بود که یاس ناگهان وسط حرفش بپرد و بگوید: در مجموع، این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و داستانهای اجتماعی ایرانی میتواند گزینه مناسبی باشد. مریم چاهی در این رمان به خوبی توانسته است احساسات و عواطف شخصیتها را به تصویر بکشد و مخاطب را با خود همراه کند.
- من عاشقت شدم.
یاس نمی دید که فرشته چشم بسته، لب پایینش را گزیده و با یک دست سینه اش را چنگ می کشد. وقتی لبش پاره شد و طعم خون کامش را تلخ کرد هم ندید. حتی اشک هایی که مژه هایش را خیس کرد و مردمک های لرزانش وقتی سرش را بالا گرفت و رو به آسمان از خدا گله کرد را هم ندید. فقط شنید که ساکت شده. انتظار کشید تا جوابش را بشنود. جوابی مثل من هم عاشقت هستم یا هرچیزی شبیه این. اما بعد از مکثی بلند صدای نفس های مقطعی شنید و اهنگ کلام فرشته به یکباره پیش از حد خشن شد.»
فرشته مریم چاهی کتاب «فرشته» رمانی از مریم چاهی است که در ۱۱ فصل نوشته شده و توسط انتشارات کتاب آترینا منتشر شده است. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: این رمان داستان زنی را روایت میکند که از دوران دبیرستان متوجه حضور مردی مرموز در پس خود میشود. در ابتدا او تصور میکند که این مرد یکی از جوانانی است که جلوی مدارس دخترانه پرسه میزنند، اما با گذشت زمان، این مرد به همسر او تبدیل میشود و عشق عمیقی بین آنها شکل میگیرد. پس از مرگ ناگهانی این مرد، زن دفتر خاطرات او را پیدا میکند و متوجه میشود که همسرش با لقب «فرشتهٔ بالدار» در میان خلافکاران شناخته میشده است؛ لقبی که نشاندهندهٔ ترس و احترام آنها نسبت به او بوده است. اما تنها او میداند که پشت این نقاب، مردی عاشق و مهربان پنهان شده است. داستان با کشف رازها و مواجهه با حقیقتهایی دربارهٔ هویت واقعی این مرد ادامه مییابد. بخشی از متن کتاب: «حساب اینجایش را نکرده بود که یاس ناگهان وسط حرفش بپرد و بگوید: در مجموع، این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و داستانهای اجتماعی ایرانی میتواند گزینه مناسبی باشد. مریم چاهی در این رمان به خوبی توانسته است احساسات و عواطف شخصیتها را به تصویر بکشد و مخاطب را با خود همراه کند.
- من عاشقت شدم.
یاس نمی دید که فرشته چشم بسته، لب پایینش را گزیده و با یک دست سینه اش را چنگ می کشد. وقتی لبش پاره شد و طعم خون کامش را تلخ کرد هم ندید. حتی اشک هایی که مژه هایش را خیس کرد و مردمک های لرزانش وقتی سرش را بالا گرفت و رو به آسمان از خدا گله کرد را هم ندید. فقط شنید که ساکت شده. انتظار کشید تا جوابش را بشنود. جوابی مثل من هم عاشقت هستم یا هرچیزی شبیه این. اما بعد از مکثی بلند صدای نفس های مقطعی شنید و اهنگ کلام فرشته به یکباره پیش از حد خشن شد.»
فرشته مریم چاهی کتاب «فرشته» رمانی از مریم چاهی است که در ۱۱ فصل نوشته شده و توسط انتشارات کتاب آترینا منتشر شده است. ویژگیهای کتاب: محتوای کتاب: این رمان داستان زنی را روایت میکند که از دوران دبیرستان متوجه حضور مردی مرموز در پس خود میشود. در ابتدا او تصور میکند که این مرد یکی از جوانانی است که جلوی مدارس دخترانه پرسه میزنند، اما با گذشت زمان، این مرد به همسر او تبدیل میشود و عشق عمیقی بین آنها شکل میگیرد. پس از مرگ ناگهانی این مرد، زن دفتر خاطرات او را پیدا میکند و متوجه میشود که همسرش با لقب «فرشتهٔ بالدار» در میان خلافکاران شناخته میشده است؛ لقبی که نشاندهندهٔ ترس و احترام آنها نسبت به او بوده است. اما تنها او میداند که پشت این نقاب، مردی عاشق و مهربان پنهان شده است. داستان با کشف رازها و مواجهه با حقیقتهایی دربارهٔ هویت واقعی این مرد ادامه مییابد. بخشی از متن کتاب: «حساب اینجایش را نکرده بود که یاس ناگهان وسط حرفش بپرد و بگوید: در مجموع، این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و داستانهای اجتماعی ایرانی میتواند گزینه مناسبی باشد. مریم چاهی در این رمان به خوبی توانسته است احساسات و عواطف شخصیتها را به تصویر بکشد و مخاطب را با خود همراه کند.
- من عاشقت شدم.
یاس نمی دید که فرشته چشم بسته، لب پایینش را گزیده و با یک دست سینه اش را چنگ می کشد. وقتی لبش پاره شد و طعم خون کامش را تلخ کرد هم ندید. حتی اشک هایی که مژه هایش را خیس کرد و مردمک های لرزانش وقتی سرش را بالا گرفت و رو به آسمان از خدا گله کرد را هم ندید. فقط شنید که ساکت شده. انتظار کشید تا جوابش را بشنود. جوابی مثل من هم عاشقت هستم یا هرچیزی شبیه این. اما بعد از مکثی بلند صدای نفس های مقطعی شنید و اهنگ کلام فرشته به یکباره پیش از حد خشن شد.»