فاطمه کنجکاو
صغرا کیمیایی
کتاب "فاطمه کنجکاو" نوشتهٔ صغرا کیمیایی، از آثار کودکانهٔ نشر آفرینش مهر است که با تصویرگری الهام کریمخانی و ویراستاری مریم حقپناهی منتشر شده است. کتاب دارای ۱۲ صفحه است و مخاطب اصلی آن کودکان گروه سنی «الف و ب» در حدود ۴ تا ۷ سال میباشد.
درباره نویسنده:
صغرا کیمیایی، بانوی قلم و ادب ایرانزمین، تاکنون بیش از سی عنوان کتاب در حوزههای گوناگون بهویژه ادبیات کودک و نوجوان نوشته است. نثر شفاف و دلنشین او باعث میشود خواننده بهراحتی با آثارش انس بگیرد و همراه کلمات ساده و پرمهرش شود. درونمایه اصلی نوشتههای کیمیایی بر پایه مهر، دوستی، محبت و انسانیت است؛ چه در رمانهایی مانند "سعادت روشن" که زندگی روستایی و فراز و نشیبهای خانوادگی را به تصویر میکشد، و چه در داستانهای کودکانهای همچون "بز بازیگوش"، "عاقبت غرور"، "آفرینش و گنجشکها" و "آرمین مهربان" که سرشار از آموزههای کاربردی متناسب با ذهن و دنیای رنگارنگ کودکاناند. او همچون شهرزاد قصهگو، دنیایی پر از داستانهای زیبا و آموزنده خلق کرده و بیشک آثارش چراغی برای اندیشه و فرصتی برای گسترش فرهنگ کتابخوانی در جامعه است.
در داستان این کتاب، فاطمه دختری کوچک و باهوش است که پر از سؤال است؛ دوست دارد هر چیزی را ببیند، امتحان کند و بفهمد. او وقتی به آسمان نگاه میکند یا شبها به ستارهها میرسد، آرزو دارد بتواند نزدیکتر شود و از رازهایشان سر در بیاورد.
پدر و مادر فاطمه هم همراه و کمککنندهاند؛ آنها میخواهند آرزوهای فاطمه را جدی بگیرند و او را تشویق کنند تا به کنجکاویاش پاسخ بدهد. این همراهی والدین نه تنها به فاطمه کمک میکند تا بیشتر بداند، بلکه به او یاد میدهد که از پرسیدن نترسد و جستجوی حقیقت میتواند لذتبخش باشد.
تصاویر کتاب یکی از نقاط قوت آن است: طراحی الهام کریمخانی رنگآمیز و زنده است و فضای خیالانگیز داستان را تقویت میکند. ترکیب متن ساده، گفتگوی کودکانه و تصویر جذاب، باعثِ آن میشود که کودک خواننده یا شنونده بتواند به راحتی با فاطمه همذاتپنداری کند و خودش را در پرسشها و آرزوهای او ببیند.
در آخر، «فاطمه کنجکاو» اثری است که میتواند نه فقط سرگرمکننده باشد، بلکه به رشد تفکر، شکوفایی تخیل و اعتماد به نفس پرسیدن هم کمک کند. این کتاب برای کودکانی مناسب است که دوست دارند دربارهٔ جهان اطرافشان بیشتر بدانند، برای والدین و مربیان فرصتی است تا دربارهٔ اهمیت پاسخگویی به کنجکاوی کودکان گفتگو کنند.
بخشی از متن کتاب:
"مادر لبخندی زد و پرسید: «آخه چرا؟ مگه نمیبینی که اسباببازیها منتظر تو هستن. نگاهشون کن! گناه دارن، حوصلهشون سر رفته.» فاطمه با گوشهی چشم به اسباب بازیهاش نگاه کرد و بازهم شانه بالا انداخت و گفت: «نمیخوام. خب من هم حوصلهام سر رفته و دلم میخواد با دوستهای جدیدم بازی کنم.» و مادر با تعجب به فاطمه نگاهی انداخت! به اطرافش نگاه کرد و پرسید: «دوست جدید؟ من که اینجا دوست جدید نمیبینم. کجا هستن؟ پاشو بیارشون تا با هم بازی کنیم.»"