بیوک مرد میانسالی است که در تهران قدیم زندگی میکند. او در کودکی پدر و مادرش را از دست داده و زندگی سختی را پشت سر گذاشته است. او در جستجوی هویت و جایگاه خود در جامعه است بیوک دو بار ازدواج کرده، اما هر دو بار همسرش را از دست داده و صاحب فرزند نشده است. او به دنبال هویت و جایگاه خود در جامعه است و در این مسیر با چالشهای متعددی روبرو میشود. بیوک در بیشتر مواقع زندگی خود احساس تنهایی میکند و در این مسیر با افراد مختلفی از طبقات اجتماعی گوناگون آشنا میشود، اما هیچگاه نمیتواند به طور کامل با آنها ارتباط برقرار کند.
کتاب "مردی که هیچ بود" به آداب و رسوم و فرهنگ مردم تهران قدیم میپردازد. نویسنده با ظرافت خاصی، تصویری از زندگی مردم در آن زمان ارائه میدهد کتاب "مردی که هیچ بود" به تغییرات اجتماعی و فرهنگی در ایران میپردازد. نویسنده به طور غیرمستقیم به مسائلی مانند فقر، تبعیض، و بیعدالتی اشاره میکند نویسنده از اصطلاحات عامیانه و ضربالمثلهای فارسی استفاده میکند که به جذابیت کتاب میافزاید. کتاب "مردی که هیچ بود" در قالب داستان اول شخص روایت میشود. این امر باعث میشود تا خواننده با شخصیت اصلی داستان همذاتپنداری کند و احساسات او را درک کند.
"مردی که هیچ بود" تنها رمان بلند مرتضی احمدی است. شخصیتهای پیچیدهتر و عمیقتری نسبت به دیگر کتابهای احمدی دارد وطنز این کتاب را میتوان طنز تلخ قلمداد کرد. نویسنده در این کتاب به مسائلی مانند عشق، فقدان، تنهایی، هویت و فرهنگ میپردازد. دیگر کتابهای احمدی بیشتر به مسائل اجتماعی و روزمره میپردازند.