در دنیای سینما، فیلمنامهها اغلب به عنوان طرحی اولیه برای فیلم دیده میشوند، چارچوبی خام که توسط کارگردان و عوامل دیگر به تصویر کشیده میشود. اما در این میان، فیلمنامههایی نیز وجود دارند که فراتر از این تعریف ساده عمل میکنند و به مثابه آثار ادبی ناب، ارزشی مستقل مییابند. این دسته از فیلمنامهها، حامل ظرافتها و اصالتی هستند که آنها را به تجربهای لذتبخش برای مطالعه و خوانش تبدیل میکنند.
غلاف تمام فلزی، شاهکاری از استنلی کوبریک، که با قلم توانای او، گوستاو هسفورد و مایکل هر به نگارش درآمده، تصویری بینظیر از جنگ ویتنام و پیامدهای هولناک آن به تصویر میکشد. این فیلمنامه بدون شک در زمره ماندگارترین آثار تاریخ سینما جای میگیرد.
بخشی از فیلم، میدان نبرد ویتنام را به تصویر میکشد. سرباز جوکر که به عنوان خبرنگار جنگی در ویتنام حضور دارد، شاهد فجایع و مرگ و میرهای هولناکی است که جنگ به ارمغان آورده است. پوچی و بیهودگی جنگ، رنج انسان و سقوط مفهوم انسانیت در ویرانی میدان نبرد، مضامین اصلی فیلم غلاف تمام فلزی هستند. کوبریک با ظرافت تمام، پوچی شعارها و آرمانهایی که سربازان برای آن راهی جنگ میشوند را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه جنگ، انسانها را به قهقرا میکشاند و تاریکی مطلق را بر روح و روان آنها حاکم میکند.
غلاف تمام فلزی فراتر از یک فیلم جنگی صرف، اثری عمیقاً فلسفی و تأملبرانگیز است که مخاطب را به واکاوی در ماهیت جنگ، خشونت و ذات انسان وا میدارد. این فیلم، یادآور آن است که جنگ، تاریکی مطلق را به ارمغان میآورد و هیچ برندهای در آن وجود ندارد.